رخت دارنده. کسی که جامه های پوشیدنی سپرده به اوست. (ناظم الاطباء). منصبی در دورۀ قاجاریه. یکی از شغل های درباری بزمان سلاطین قاجار برای داشتن لباس های شاه. (یادداشت مؤلف)
رخت دارنده. کسی که جامه های پوشیدنی سپرده به اوست. (ناظم الاطباء). منصبی در دورۀ قاجاریه. یکی از شغل های درباری بزمان سلاطین قاجار برای داشتن لباس های شاه. (یادداشت مؤلف)
روزی که پادشاهان دیوان کنند و بار عام دهند: علی عالی اعلا که چوب حاجب او سر ینال و تکین را بروز بار شکست. سنایی (از آنندراج). روز بار تو سود کرد جهان تا جهان است روز بار تو باد. ؟
روزی که پادشاهان دیوان کنند و بار عام دهند: علی عالی اعلا که چوب حاجب او سر ینال و تکین را بروز بار شکست. سنایی (از آنندراج). روز بار تو سود کرد جهان تا جهان است روز بار تو باد. ؟
کسی که پیشه اش رقم زدن و نشان کردن حروف و علامت است، نویسنده. محرر. (آنندراج). نویسنده. کاتب. (فرهنگ فارسی معین) : شبی بر سر زانوی مشق روز رقم کار فرد صباحت فروز. ملاطغرا (از آنندراج). رجوع به رقم پرور و رقم طراز شود، محاسب، حکاک. (فرهنگ فارسی معین)
کسی که پیشه اش رقم زدن و نشان کردن حروف و علامت است، نویسنده. محرر. (آنندراج). نویسنده. کاتب. (فرهنگ فارسی معین) : شبی بر سر زانوی مشق روز رقم کار فرد صباحت فروز. ملاطغرا (از آنندراج). رجوع به رقم پرور و رقم طراز شود، محاسب، حکاک. (فرهنگ فارسی معین)
رقت انگیز. که حس ترحم برانگیزد. که حس شفقت و دلسوزی تهییج کند. که شخص را به حال رقت و تأثر آورد. (یادداشت مؤلف). که دل سوزاند. رجوع به رقت آوردن و رقت انگیز شود
رقت انگیز. که حس ترحم برانگیزد. که حس شفقت و دلسوزی تهییج کند. که شخص را به حال رقت و تأثر آورد. (یادداشت مؤلف). که دل سوزاند. رجوع به رقت آوردن و رقت انگیز شود